۱۳۹۴ مرداد ۱۶, جمعه

98 لاو

سلام عشق سابق
چطوری روبه راهی ؟
فک کن حال منم خوبه
مث ی احمق تنها فقط دوست دارم میگم
دلم برات تنگ شده اشی مشی منم روحی
...........
هنوزم دلم تنگ میشه برات
هنوزم تنت رو نفس میکشم
هنوزم تونقاشی چشم تو واسه مرغ عشقم قفس میکشم
نمیخوام حضورم ی مرداب شه از این  فاجه پامو پس میکشم
هنوزم تو تاریکی رفتنت یه دیوار یاد تو دست میکشم
نمیخوام بدونی که حالم بده دارم بی نفس بال وپر میزنم
ببخش که بی اجازه از احساس تو که هرشب بخوابتو سر میزنم
 هرچی از غم ت ونوشتم دلت نسوخت بحالم من
یاد تو هنوزم این جاست فکر نکن که بیخیالم
تنهابودن چه قشنگه وقتی هیچ کس ونداری
وقتی با ی بغض کهنه شونه هاشو کم میاری
طبق معمول همیشه  مینویسم از تو این بار
می دونم برنمیگردی نگو به امید دیدار
تنهای با خاطراتت شب و روز و سر میکردم
رفتی اما وقت رفتن گفته بودی برمیگردم
کفتی از تموم دنیا هلاک شدم به تو رسیدم
قول میدم به روت نیارم هرچی پشت سرت شنیدم
دیگه حرفای قشنگت تو دلم جای نداره
دیگه این دستای سردم به تو احساسی نداره

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر